۳۶۰ بار خوانده شده

انسان فردا

من خداوندگار فردایم
رنگ و بوی بهار زیبایم

باش! تا چشم خلق بگشایم
شور مستیِِّ خویش بنمایم


عشق، هنگامهٔ جهان من است
کار، پروردگار هستی من

آرزو، جلوه‌گاه جان من است
شعر، آیینه‌دار مستی من


صبح فردا که نورِ چشمِ جهان
زندگی را پُر آفتاب کند

باز گردد جهان دوباره جوان
همه‌جا را پُر انقلاب کند


هرچه بینی در آن، مرا بینی
اثر عشق و آرزوی مرا

پیشتاز زمان مرا بینی
ذوق پُر شورِ جست‌و‌جوی مرا


خیره سوزد چراغ مه به فضا
پیش خورشیدِ زندگانیِ من

گرم و پُر‌شور و آرزو‌افزا:
قلب من، عشق من، جوانی من

کابل ،اردیبهشت ١۳۵٠
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:انگیزهٔ زندگی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.