پیمان تو
ای جلوهٔ جان هنر ای حُسن فریبا
رؤیای درخشان منی در دل شبها
ای اختر زیبا!
اینشعر دلانگیز بهیننغمهٔ جان است
تفسیر مِهینخواستهٔ قلب جوان است
آهنگ روان است
فریاد غریقی است ز امواج تمنا.
ای کوکب رخشندهام، ای دُختر خورشید
مهر تو در اندیشهٔ من پرتو جاوید
چون بادهٔ امّید
کز جلوه روانتاب کند ساغر دلها.
آغاز بهاران و سر صخرهٔ کهسار
پیمان تو و خاطرهٔ بوسهٔ سرشار
وآن لالهٔ گلنار
کز جای قدمهای تو سر برزده آنجا
یادی است که هرگز نتوان کرد فراموش
روزی کنم آن صخرهٔ زیبا همه گلپوش
ای زینت آغوش!
کآن وعده به جا گردد و باشی به بر ما.
فریاد از آن لحظه که مانَد همه بر جای
آن کوه و همان منظره وآن سنگ گرانپای
دیگر شودت رای
ما را نکنی یاد و گزینی دگری را.
کابل ۸/١/١۳۴١
رؤیای درخشان منی در دل شبها
ای اختر زیبا!
اینشعر دلانگیز بهیننغمهٔ جان است
تفسیر مِهینخواستهٔ قلب جوان است
آهنگ روان است
فریاد غریقی است ز امواج تمنا.
ای کوکب رخشندهام، ای دُختر خورشید
مهر تو در اندیشهٔ من پرتو جاوید
چون بادهٔ امّید
کز جلوه روانتاب کند ساغر دلها.
آغاز بهاران و سر صخرهٔ کهسار
پیمان تو و خاطرهٔ بوسهٔ سرشار
وآن لالهٔ گلنار
کز جای قدمهای تو سر برزده آنجا
یادی است که هرگز نتوان کرد فراموش
روزی کنم آن صخرهٔ زیبا همه گلپوش
ای زینت آغوش!
کآن وعده به جا گردد و باشی به بر ما.
فریاد از آن لحظه که مانَد همه بر جای
آن کوه و همان منظره وآن سنگ گرانپای
دیگر شودت رای
ما را نکنی یاد و گزینی دگری را.
کابل ۸/١/١۳۴١
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:پیمان
گوهر بعدی:تا به کی؟
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.