۳۹۲ بار خوانده شده

مادر، مرا ببخش!

مادر، مرا ببخش!
می‌خواستم به باغ تو، نخل امید من
سبز و بلند و شنگ و شکوفا شود، نشد!
هر شاخه،
هر ستاخ –
پُر برگ‌و‌بار و خرّم و زیبا شود، نشد!
هر برگ گل به شاخ:
تصویر جلوه‌پرور فردا شود، نشد!
مادر، مرا ببخش!
می‌خواستم به گاهِ بهارِ شکوفه‌ها
ذرّات جان من
چون نور عشق
گرم و شتابان و پُر فروغ:
در رگ رگِ شکفتن گل‌ها شود، نشد!
مادر، مرا ببخش!
می‌خواستم ز چاکِ گریبانِ دره‌ها
این‌پاره‌های پیکر خونین کوهسار
- وادیِّ خامشان -
تا شعله‌زار دامن تفتان دشت‌ها
با شبنم بهار چمن شست‌و‌شو دهم
تا هر که بنگرد به تو، شیدا شود، نشد!
مادر، مرا ببخش!
می‌خواستم که هر چه ز خاک تو سر زند
با رنگ و بوی زینت روی زمین شود،
می‌خواستم که هر که به نام تو می‌زید:
نیروی آفرینش عصر نوین شود،
- جهان آفرین شود-
طراح نظم تازهٔ دنیا شود، نشد!
مادر، مرا ببخش!
می‌خواستم به دامن صحرا، چکادِ کوه،
بر اوج سبز شاخ ِ سپیدار دیرسال:
هر زندخوان زندهٔ باغ و بهار تو
بهتر ز هر عقاب فضا گردِ کاینات
سیمرغ ره‌گشای ثریا شود، نشد!
مادر، مرا ببخش!
که در روزگار من:
«آیین طالبانه»ی بگذشته‌های دور،
پرغوی جنگلیّ ِ ستمبارگان زور
دست ستم ز دامن پاکت رها نکرد.
مادر، مرا ببخش!
می‌خواستم برون و برون‌تر ز خویشتن
هر همزمان من
از دانگی برون جهد و خرمنی شود
یعنی به رغم «من» همه‌جا «ما» شود، نشد!
مادر، مرا ببخش!
زین واپسین «گناه»
می‌خواستم تمامت این‌ناتمام‌ها،
این‌ایده‌آل‌ها،
از من جدا شود
وین جان ناتوانِ ز «آینده» ناامید،
بی‌انتظار و بی‌خود و تنها شود، نشد!
بهمن ۱٣۸۱ خورشیدی ( جنوری ٢٠٠٣ میلادی
روتنبورگ هوم – آلمان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:کو؟
گوهر بعدی:مرغ آتش ( در جواب به سیاووش کسرایی)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.