من...
کیام من؟ نور چشم جستوجوها
کیام من؟ سرهساز رنگ و بوها
دلم زیباپرست بزم حُسن است
روانم آفتاب آرزوها
دو چشم روشن هستیاستم من
کی ام من؟ بحر ناپیدا کناری
دل اندر سینه موج بیقراری
به آغوشش فروغ گوهر عشق
حریف اختر شب زندهداری
گر اینگوهر نباشد نیستم من
کی ام من؟ ترجمان آفرینش
زباندان نگاه اهل بینش
نوایی کز دل گرمم بخیزد
بسوزد صد نیستان را به آتش
نه تنها پیکر خاکیاستم من
شبانگه خلوت من آسمان است
نگاهم رازدار اختران است
ز جام ماهتابم باده بخشند
حریف صحبتم روشندلان است
سحرگه مظهر مستیاستم من
جهان رنگین ز پرداز خیالم
کمال آفرینش از کمالم
ز بس زیباپرستی میتوان دید
جمال جاودان را در مآلم
ببین در جستوجوی چیستم من؟
به شب از بوی گل مست و خرابم
نماید نالهٔ بلبل کبابم
به قلب ذره در پهنای هستی
سحر در جستوجوی آفتابم
نه در بند هوسناکیاستم من
به اینگرمی که میتابد روانم
سزد گر آتش افشاند زبانم
بیا از دیدهٔ اهل هنر بین
به اینشوری که انگیزد بیانم
اگر شاعر نباشم کیستم من؟!
کابل، ۱٦/١٠/١٣٣۸
کیام من؟ سرهساز رنگ و بوها
دلم زیباپرست بزم حُسن است
روانم آفتاب آرزوها
دو چشم روشن هستیاستم من
کی ام من؟ بحر ناپیدا کناری
دل اندر سینه موج بیقراری
به آغوشش فروغ گوهر عشق
حریف اختر شب زندهداری
گر اینگوهر نباشد نیستم من
کی ام من؟ ترجمان آفرینش
زباندان نگاه اهل بینش
نوایی کز دل گرمم بخیزد
بسوزد صد نیستان را به آتش
نه تنها پیکر خاکیاستم من
شبانگه خلوت من آسمان است
نگاهم رازدار اختران است
ز جام ماهتابم باده بخشند
حریف صحبتم روشندلان است
سحرگه مظهر مستیاستم من
جهان رنگین ز پرداز خیالم
کمال آفرینش از کمالم
ز بس زیباپرستی میتوان دید
جمال جاودان را در مآلم
ببین در جستوجوی چیستم من؟
به شب از بوی گل مست و خرابم
نماید نالهٔ بلبل کبابم
به قلب ذره در پهنای هستی
سحر در جستوجوی آفتابم
نه در بند هوسناکیاستم من
به اینگرمی که میتابد روانم
سزد گر آتش افشاند زبانم
بیا از دیدهٔ اهل هنر بین
به اینشوری که انگیزد بیانم
اگر شاعر نباشم کیستم من؟!
کابل، ۱٦/١٠/١٣٣۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:مرگ شاعر
گوهر بعدی:نفرین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.