۳۲۵ بار خوانده شده
راضی کنیم خاطر خود را به یاد تو
ما را اگر ز کرده پشیمان نمیکنی
گویی که دشمن تو نیام من بیا بگوی
دشمن چه میکند که تو ای جان نمیکنی
بیپرده کام غیر روا میکنی ولی
جانم فدایت باد که پنهان نمیکنی
در سستی مبانی پیمان رود به کار
جهدی که در شکستن پیمان نمیکنی
شایستهٔ محبت اگر نیست دل بگوی
این خانه را برای چه ویران نمیکنی
گر او وفا نمیکند ای مدعی تو نیز
چیزی نثار مقدم جانان نمیکنی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ما را اگر ز کرده پشیمان نمیکنی
گویی که دشمن تو نیام من بیا بگوی
دشمن چه میکند که تو ای جان نمیکنی
بیپرده کام غیر روا میکنی ولی
جانم فدایت باد که پنهان نمیکنی
در سستی مبانی پیمان رود به کار
جهدی که در شکستن پیمان نمیکنی
شایستهٔ محبت اگر نیست دل بگوی
این خانه را برای چه ویران نمیکنی
گر او وفا نمیکند ای مدعی تو نیز
چیزی نثار مقدم جانان نمیکنی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بدست من که نیست
گوهر بعدی:آتش بی دود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.