عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۱۵
گر ای نسیم ترا ره دهند درحرمش
ببوس از من خاکی نشانهٔ قدمش
میان دلبر و دل حاجت رسالت نیست
و لیک هم بنوشتیم ماجرای غمش
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۳۴
مطرب از ناله‌ام چنان شد مست
که فراموش کرده پردهٔ خویش
ساقیا خون من بخور به تمام
می بده لیک نیم خوردهٔ خویش
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۳۷
رسید دوش ندایی از ین بلند رواق
کو ای مقیم زوایای شهر بند فراق
درین حضیض چرا گشته‌ای چنین محبوس
گذر چو طایر قدسی زاوج این نه طاق
منافقند و ریایی جمیع اهل بشر
بیا به صحبت یاران بی‌ریا و نفاق
ترا به روز ازل با جیب عهدی بود
چه آمدت که فراموش کرده‌ای میثاق
مرو به قول مخالف بهر زه راه حجاز
و گرنه راه نیابی به پردهٔ عشاق
کسی که مسکن اصلیش عالم علوی است
چه می‌کند به خراسان چه میرود به عراق
زخویش بگذر و بازای سوی ما خسرو
که نیست خوشتر ازینجای در همه آفاق
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۴۰
در حریم کعبه روحانیون یعنی که دل
جز خیال دوست کس را نیست امکان زوال
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۴۴
تا بخواند آیت عشق از خط مشکین یار
رفت از یادم روایات فروع بی‌اصول
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۴۸
من که پا تابهٔ همت کنم از اطلس چرخ
افسر جم نگر این ژنده که بر سر بستم
عقل گوید پارسایی پیشه کن
مست عشقم پارسایی چون کنم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۵۰
من که پا تا بهٔ همت کنم از اطلس چرخ
افسر جم نگر این ژنده که بر سر بستم
عقل گوید پارسایی پیشه کن
مست عشقم پارسایی چون کنم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۵۴
تا کی به زبان طاعت و اندر دل جام
بگرفت دلم زین گنه تقوی نام
دردی بمن آور چومیم نیست به جام
میخواره و پخته بهتر از صوفی خام
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۷۷
ترک دنیا کنم ار سوی خودم راه دهی
کو سر کوی تو تا من زجهان در گذرم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۸۰
چند گویند که رسوا شدی از دامن چاک
چاک دل را چه کنم گیر که دامن دوزم !
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۹۴
سرو منی و ازدل بستان خودت خوانم
درد منی و از جان درمان خودت خوانم
اول بدو صد زاری جان پیش‌کشت کردم
وانگاه به صد عزت مهمان خودت خوانم
هر چند که جان من دید از تو جفایی چند
با این همه درد دل جانان خودت خوانم
هر لحظه مرا با دل جنگیست درین معنی
کو زان خودت گوید من زان خودت خوانم
از بس که نمی‌ارزم نزد تو به کشتن هم
قربان شوم ار گویی قربان خودت خوانم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۹۹
بی معرفی سخن مسلسل چکنم
بی قوت عقل نکته را حل چکنم
خواهم خود را درست بینم لیکن
آئینه کجست و دیده احوال چکنم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۰۲
بس که بیرون و درونم همگی دوست گرفت
بوی یوسف دمد باز کنی پیرهنم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۰۳
تماشا حیف باشد بی رخ دوست
که جانان نبود و گزار بینم
بروی گل توان دیدن چمن را
چو گل نبود چه بینم ؟ خار بینم
روای رضوان تو دانی و بهشتت
مرا بگذار تا دیدار بینم
فرو گویم به چشمت قصهٔ خویش
اگر آن مست را هشیار بینم
چنین کافتاد خسرو در ره عشق
ره بیرون شدن دشوار بینم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۱۵
باده نوشیدن به خلوت لذتی دارد مدام
خاصه آن به ساعت که باشد نازک اندامی ندیم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۱۸
امشب سوی دوست راه گیریم
می بر رخ همچو ماه گیریم
دی زهد فروختیم بسیار
امروز ز می پناه گیریم
اقرار به می کنیم و شاهد
برخود همه را گواه گیریم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۲۰
صافی مده ای دوست که مادرد کشانیم
نی رند تمامیم کز ین رند و شانیم
هر چند که در کیسه نداریم پشیزی
درهمت ما بین تو که جمشید و شانیم
کو ساقی نو خیز که بالای دو دیده
چندانکه دو ابر و بنشاند بنشانیم
بیش آرمی ای ساقی خون‌ریز که پیشت
از لب بخوریم و ز مژه باز فشانیم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۲۷
ای گل صفت حسنت بر وجه حسن گویم
سر تا به قدم جانی کفر است که تن گویم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۴۲
جانان مده اگر دو جهانت دهند ازانک
یوسف به من یزید نشاید فروختن
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۴۵
دل شکیبا نمی‌توان کردن
واشکارا نمی‌توان کردن
سوخت جانم درون تن چکنم
برده بالا نمی‌توان کردن
گفتنی اندر دل تو پنهان کیست
آه پیدا نمی‌توان کردن
بخت بد به نگردد از کوشش
خار خرما نمی‌توان کردن
صبر گویند خسروا دانی
دانم اما نمی‌توان کردن