عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۳۲
با دل پاک مرا جامهٔ ناپاک رواست
بد مر آن را که دل و دیده پلیدست و پلشت
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۳۴
چه گر من همیشه ستا گوی باشم
ستایم نباشد نکو جز به نامت
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۳۵
بودنت در خاک باشد، یافتی
هم چنان کز خاک بود انبودنت
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۴۷
ای جان همه عالم در جان تو پیوند
مکروه تو ما را منما یاد خداوند
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۵۰
هردم که مرا گرفته خاموش
پیچیده به عافیت چو فرغند
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۶۱
تا زنده‌ام مرا نیست جز مدح تو دگر کار
کشت و درودم اینست، خرمن همین و شد کار
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۷۷
همی تا قطب با حورست زیر گنبد اخضر
شکر پاشش ز یک پله است و از دیگر فلا سنگش
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۷۹
بانگ کردمت، ای فغ سیمین
زوش خواندم ترا، که هستی زوش
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۹۲
لبت سیب بهشت و من محتاج
یافتن را همی نیابم ویل
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۹۵
تا درگه او یابی مگذرد به در کس
زیرا که حرامست تیمم به لب یم
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۰۰
من بدان آمدم به خدمت تو
که برآید رطب ز کانازم
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۰۴
بت پرستی گرفته ایم همه
این جهان چون بتست و ما شمنیم
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۱۹
ای خریدار من ترا بدو چیز:
به تن و جان و مهر داده ربون
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۲۱
هر آن که خاتم مدح تو کرد در انگشت
سر از دریچهٔ رنگین برون کند زرین
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۳۹
گر نعم‌های او چو چرخ دوان
همه خوابست و خواب باد فره
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۴۹
ای بار خدای، ای نگار فتنه
ای دین خردمند را تو رخنه
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۵۱
زلفینک او نهاده دارد
بر گردن هاروت زاو لانه
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۶۲
چه نیکو سخن گفت؟ یاری بیاری
که: تا کی کشم از خسر ذل و خواری؟
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۶۷
جهانا، همانا کزین بی‌گناهی
گنه کار ماییم و تو بی کنازی
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۷۰
ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟