عبارات مورد جستجو در ۲۳۵۹۳ گوهر پیدا شد:
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۹
یک نقطه به ذات خود هویدا گردید
زان نقطه به دم دو نقطه پیدا گردید
زین هر سه یکی الف هویدا آمد
وین طرفه که در دو کون یکتا گردید
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۵
از جود وجود عشق لا شی ، شی شد
وز آب حیات جمله جانها حی شد
گویند وفات یافت سید حاشا
باقی به بقای اوست فانی کی شد
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۷
گر قطره نماند آب باقی باشد
ور کوزه شکست بحر ساقی باشد
عطار به صورت از خراسان گر رفت
آمد عوضش شیخ عراقی باشد
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۹
در ملک اگر شاه عراقی باشد
شک نیست که مال شاه باقی باشد
گر می خواهی که رندکان جمع شوند
باید که یکی همیشه ساقی باشد
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۰
دانستن علم دین شریعت باشد
چون در عمل آوری طریقت باشد
گر علم و عمل جمع کنی با اخلاص
از بهر رضای حق حقیقت باشد
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۱
سازنده اگرچه ساز نیکو سازد
اما بی ساز ساز چون بنوازد
من آینه ام که می نمایم او را
او خالق من که او مرا می سازد
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۸
برخیز خوش و از سر عالم بگذر
وین جام به جم گذار وز جم بگذر
نتوان ز قدر گریخت اما ز قضا
بگریز ولی به حضرت سرّ قدر
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۰
ای یار بیار جام و کامی بردار
کامی ز لب جام مدامی بردار
کامل بنشین و عاشقانه برخیز
در راه در آی چُست کامی بردار
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۲
ننشین بنشین وز همه عالم برخیز
عالم چه بود ز بود عالم برخیز
در کتم عدم بیا و با ما بنشین
از بود وجود خویشتن هم برخیز
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۵
ممکن ز وجود هستی ای دارد و بس
نقشی ز خیال خویش می آرد و بس
بلبل ز گلشن نسیم بوئی یابد
یعنی رخ خود به خار می خارد و بس
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۲
این جام و شراب جسم و جان دریابش
آن غیب و شهادت جان دریابش
در هر چه نظر کنی نکو می بینش
در صورت و معنی این و آن دریابش
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۳
گفتم که دلم گفت که ویران کنمش
گفتم عقلم گفت که دیوان کنمش
گفتم جانم گفت که در حضرت من
جانی چه بود تا سخن از جان کنمش
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۴
مجموع حروف یک الف می خوانش
با اصل الف به نقطه ای می دانش
نی نی چو یکی نقطه بود اصل الف
یک نقطه بگو معانی قرآنش
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۷
معشوق یکی عشق یکی عاشق یک
این هر دو یکی و در یکی نبود شک
یک ذات و صفات صد هزارش می دان
یک صد باشد به اعتباری صد یک
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۹
در کنج فنا گنج بقا یافته ایم
در ملک عدم وجود را یافته ایم
خود را به خدا شناختیم ای عارف
آنگاه خدا را به خدا یافته ایم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۱
هم جام جهان نمای عالم مائیم
هم آینهٔ روشن آدم مائیم
گر یک نفسی از دم ما مرده شوی
می دان به یقین کاین دم و آن دم مائیم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۵
در کتم عدم قلندر چالاکیم
در ملک وجود مالک افلاکیم
در کوی فنا جام بقا می نوشیم
در مجلس عشق ساقی لولاکیم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۶
او جمع همه همه تفاصیل وئیم
زان لحظه پی جمع و تفاضیل نئیم
در جام مئیم و گاه در جام شراب
اما همه جا حقیقتاً عین مئیم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۷
جوهر آبست و گوهرش دُر یتیم
دریاب بیان ما که سریست عظیم
موج است و حباب نزد ما هر دو یکی
بگذر ز دوئی یکی مسازش به دو نیم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۸
در کتم عدم سریر شاهی داریم
وان مملکت نامتناهی داریم
عالم همه داریم ولیکن چه کنیم
چون گنج معارف الهی داریم