سوره فتح دعای نصر دعای توسل
عبارات مورد جستجو در ۲۳۵۹۳ گوهر پیدا شد:
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۳۰
برو به گوهر
در عین تو او چو خود نماید
حالی به صفات تو بر آید
گر نیک و بد است از تو بر تست
آن نور ترا به تو نماید
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۳۲
برو به گوهر
در جملهٔ مرتبه بر آید
در مرتبه ها همه نماید
وین طرفه که این همه مراتب
در وحدت او نمی‌ فزاید
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۳۶
برو به گوهر
عاقلان گرچه بسی دُر سفتهاند
در همه بابی سخنها گفته اند
در سراشان همچنان خاشاک هست
تا نپنداری که خانه رفته اند
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۳۷
برو به گوهر
عقل نفی ما سوای الله می کند
عشق ما اثبات الله می کند
لاو الا هر دو را بر هم شکن
کاین نصیحت نعمت الله می کند
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۳۹
برو به گوهر
عاقلی کی به عاشقان ماند
آن سرگل کجا نهان ماند
هندوئی کی بود چو ترک خوشی
این چنین کی به آنچنان ماند
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۴۰
برو به گوهر
نور او را به نور او بیند
هر چه بیند همه نکو بیند
هم از او گوید و از او شنود
نه چو احول یکی به دو بیند
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۴۱
برو به گوهر
هرچه بوده است و هر چه خواهد بود
به همه کس خدا عطا فرمود
قابلیت چنان که او بخشید
هر یکی یافتند آن مقصود
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۴۳
برو به گوهر
بنده آخر کجا خدا گردد
ور خدائیست چون خدا گردد
بنده هرگز خدا شود نشود
لیکن از خویشتن فنا گردد
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۴۵
برو به گوهر
در جمله مرتبه برآید
در مرتبه ها همه نماید
وین طرفه که این همه مراتب
در وحدت او نمی فزاید
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۴۸
برو به گوهر
به هر صورت که ما را رو نماید
ببین تا نور چشمت را فزاید
توان دیدن اگر لطفش به رحمت
حجاب از دیدهٔ ما برگشاید
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۴۹
برو به گوهر
هر بلا کز حضرتش ما را بود
خوش بلائی از چنان والا بود
هر بلا کآمد از او نبود بلا
آن بلا نبود که آن والا بود
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۵۰
برو به گوهر
ناظر و منظور آنجا کی بود
بود و هم نابود آنجا کی بود
هفت دریا غرقه اندر بحر او
بلکه اسم و رسم دریا کی بود
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۵۱
برو به گوهر
یک هویت اول و آخر بود
آن حقیقت باطن و ظاهر بود
ظاهر و باطن یکی گوید مدام
در هویت هر که او ناظر بود
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۵۲
برو به گوهر
گوهر دُر یتیم از ما بجو
زان که عین ما از این دریا بود
کون جامع جملهٔ اسما بود
عین عین عین جد ما بود
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۵۳
برو به گوهر
بر علم قدر عظیم بود
خوش بزرگی که او علیم بود
حکم حاکم به قدر استعداد
بود ار حاکم حکیم بود
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۵۵
برو به گوهر
عقل و علمش به ذات او نرسد
ور تو گوئی رسد مگو نرسد
تا ابد عاقل ار کند فکری
حاصلش غیر گفتگو نرسد
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۵۸
برو به گوهر
خشت عقل از قالبش بیرون فتاد
خانهٔ عاقل نگر تا چون فتاد
عقل مجنون آمد و لیلی گریخت
آنکه لیلی بود با مجنون فتاد
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۶۱
برو به گوهر
مطلوب خود است و طالب خود
چه جای خیال نیک یابد
موجود بود عرض کدام است
غیری او را چگونه یابد
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۶۳
برو به گوهر
در همه آئینهٔ اسما نگر
بلکه با اسما مسمی را نگر
خوش بیا با ما درین دریا در آ
بحر را می بین و در دریا نگر
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۶۵
برو به گوهر
عارفانه اول و آخر نگر
هر چه بینی باطن و ظاهر نگر
این و آن با همدگر نیکو ببین
از کرم هر بی خبر را کن خبر