عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۵۶
دل را ز زلف آن بت پرفن گرفته ام
این سنگ را ز چنگ فلاخن گرفته ام
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۵۸
جان دگر ز بوسه دلدار یافتم
عمر دوباره از دو لب یار یافتم
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۵۹
از جلوه ات ز هوش من زار می روم
چندان که می روی تو من از کار می روم
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۶۴
طرفی ز نهال قد آن شوخ نبستم
در سایه نخلی که نشاندم ننشستم
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۶۸
یک دم که به کف باده گلرنگ نداریم
بر چهره چو مینای تهی، رنگ نداریم
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۷۵
شد چو سوزن خشک، خار از قرب گل پیراهنان
رنج باریک آورد آمیزش سیمین تنان
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۸۷
چون برآید دل ز قید زلف عنبرفام او؟
دانه می گردد گره در حلقه های دام او
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۹۶
شکر را نی به ناخن می کند دشنام تلخ تو
به شور حشر چشمک می زند بادام تلخ تو
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۹۷
سرونازی که منم محو رخ انور او
هاله مه شود آغوش ز سیمین بر او
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۵۰۱
صد پرده شوختر بود از چشم خال تو
این نافه پیش پیش دود از غزال تو
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۵۰۵
از اشک برد راه به کوی تو نظاره
در بحر کند سیر معلم به ستاره
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۵۰۸
ای ز خاک افتادگان کاکلت سنبل یکی
از هواداران رخسارت نسیم گل یکی
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۵۰۹
قد رعنای ترا تا دید، از شرمندگی
قمریان را سرو شد سوهان طوق بندگی
صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۳
همه تن شانه صفت پنجه گیرا شده ام
به امیدی که فتد زلف تو در چنگ مرا
صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۶
فزود تیرگی خاطر از ایاغ مرا
بنفشه گل کند از لاله چراغ مرا
صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۱۶
چاک در پیرهن یوسف عقل افکندن
چشمه کاری است که در دست زلیخای دل است
صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۲۳
عکس رخ تو آینه را چون نگار بست
بر گرد شهر حسن ز آهن حصار بست
صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۲۴
موجی است که تاج از سر فغفور رباید
چینی که در ابروی تو ای تلخ جبین است
صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۲۷
آرزوی بوسه شسته است از دلم پیغام تلخ
زان قناعت کرده ام از بوسه با دشنام تلخ
صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۲۸
از نظر رفتی به راهت چشم حیران باز ماند
آنقدر مرغ نگه پر زد که از پرواز ماند