کس از این نمک ندارد که تو ای غلام داری
دل ریش عاشقان را نمکی تمام داری
نه من اوفتاده تنها به کمند آرزویت
همه کس سر تو دارد تو سر کدام داری
ملکا مها نگارا صنما بتا بهارا
متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری
نظری به لشکری کن که هزار خون بریزی
به خلاف تیغ هندی که تو در نیام داری
صفت رخام دارد تن نرم نازنینت
دل سخت نیز با او نه کم از رخام داری
سعدی در این بیت،در مصراع اول، تن معشوق را به لحاظ رنگ سفید و چشمنواز آن به رخام یعنی سنگ مرمر تشبیه کرده است و در مصراع دوم معشوق را به خاطر سنگدلی، نکوهش کرده و می گوید دل تو مثل سنگ مرمر سخت است .در واقع شاعر دو ویژگی رخام یا سنگ مرمر را که سفیدی و زیبایی و سختی آن است در این بیت آورده است.رنگ پوست زیبای معشوق به رنگ رخام و سنگدلی او به سختی رخام تشبیه شده است.