0 امتیاز
66 بازدید
در توضیح و تفسیر توسط

1 پاسخ

0 امتیاز
توسط (28.9هزار امتیاز)
ویرایش شده توسط
غزل ۴۷۹ عطار

ساقیا توبه شکستم، جرعه‌ای می ده به دستم

من ز می ننگی ندارم، می‌پرستم می‌پرستم

سوختم از خوی خامان، بر شدم زین ناتمامان

ننگم است از ننگ نامان، توبه پیش بت شکستم

رفتم و توبه شکستم، وز همه عیبی برستم

با حریفان خوش نشستم، با رفیقان عهد بستم

من نه مرد ننگ و نامم، فارغ از انکار عامم

می فروشان را غلامم، چون کنم، چون می‌پرستم

دین و دل بر باد دادم، رخت جان بر در نهادم

از جهان بیرون فتادم، از خودی خود برستم

خرقه از تن برکشیدم، جام صافی در کشیدم

عقل را بر سر کشیدم، در صف رندان نشستم

خرقه را زنار کردم، خانه را خمار کردم

گوشهٔ در باز کردم، زان میان مردانه جستم

ساقیا باده فزون کن، تا منت گویم که چون کن

خیزم از مسجد برون کن، کز می دوشینه مستم

گر چو عطارم که آبم می‌برد از دیده خوابم

بس که از باده خرابم، نیستم واقف که هستم

در اشعار عرفانی بارها به واژه ساقی برمی خوریم.ساقی خداوند متعال است که با دادن جام شراب معرفت به انسان، او را تبدیل به انسان کامل و الهی می کتد.در این غزل عطار با خدا سخن می گوید.ازاین که توبه شکسته و دست به جام شراب زده و از ننگ و نام نمی ترسد و آن چنان مست باده ی معرفت است که از خویشتن خبر ندارد، با خداوند می گوید.
توسط
سوختم از خوی خامان بر شدم زین ناتمامان
این بیت اشاره به چی داره؟ مفهومش چیه؟
به پرسش و پاسخ (گوهرین) خوش آمدید، اینجا مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از دیگر کاربران این مجموعه است. برای استفاده از تمامی امکانات لطفا ثبت نام نمایید.

368 سوال

314 پاسخ

76 دیدگاه

168 کاربر

سوالات مشابه

0 امتیاز
0 پاسخ 81 بازدید
سوال شده دسامبر 5, 2022 در توضیح و تفسیر توسط بی نام
0 امتیاز
0 پاسخ 120 بازدید
0 امتیاز
0 پاسخ 6 بازدید
سوال شده 5 روز قبل در توضیح و تفسیر توسط بی نام
0 امتیاز
1 پاسخ 70 بازدید
سوال شده ژان 11, 2023 در توضیح و تفسیر توسط Mehrit127 (28.9هزار امتیاز)
0 امتیاز
1 پاسخ 110 بازدید
سوال شده دسامبر 17, 2022 در توضیح و تفسیر توسط بی نام
...