0 امتیاز
1.6هزار بازدید
در توضیح و تفسیر توسط
این جهان راه است و ما راهی و مرکب، خوی ماست

1 پاسخ

+1 امتیاز
توسط (28.8هزار امتیاز)
انتخاب شده توسط
 
بهترین پاسخ

جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست

زانکه دانا را سوی نادان بسی مقدار نیست

بد به سوی بد گراید نیک با نیک آرمد

این مر آن را جفت نی و آن مر این را یار نیست

مرد دانا بد رشید و چرخ نادان بد کنش

نزد یکدیگر هگرز این هر دو را بازار نیست

نیک را بد دارد و بد را نکو از بهر آنک

بر ستارهٔ سعد و نحس اندر فلک مسمار نیست

نیست هشیار این فلک، رنجه بدین گشتم ازو

رنج بیند هوشیار از مرد کو هشیار نیست

نیک و بد بنیوش و بر سنجش به معیار خرد

کز خرد برتر بدو جهان سوی من معیار نیست

مشک با نادان مبوی و خمر نادانان مخور

کاندر این عالم ز جاهل صعبتر خمار نیست

مردمی ورز و هگرز آزار آزاده مجوی

مردم آن را دان کزو آزاده را آزار نیست

این جهان راه است و ما راهی و مرکب خوی ماست

رنجه گردد هر که از ما مرکبش رهوار نیست

این بیتی از قصیده ی ۳۸ ناصرخسرو است.ناصرخسرو سعادت انسان را در سیر الی الله می داند،معتقد است که جهان چون راهی است که ما انسانها در آن گام برمی داریم تا به مقصد برسیم، سوار بر مرکبی هستیم که این مرکب خصایص ذاتی و خلق و خوی ماست اگر خلق‌ و خوی خوبی نداشته باشیم، به مقصد نمی رسیم.

به پرسش و پاسخ (گوهرین) خوش آمدید، اینجا مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از دیگر کاربران این مجموعه است. برای استفاده از تمامی امکانات لطفا ثبت نام نمایید.

364 سوال

313 پاسخ

75 دیدگاه

156 کاربر

سوالات مشابه

0 امتیاز
2 پاسخ 314 بازدید
0 امتیاز
1 پاسخ 127 بازدید
0 امتیاز
0 پاسخ 12 بازدید
0 امتیاز
1 پاسخ 50 بازدید
...