0 امتیاز
68 بازدید
در توضیح و تفسیر توسط

1 پاسخ

+1 امتیاز
توسط (28.9هزار امتیاز)
دارم سر خاک پایت ای دوست

آیم به در سرایت ای دوست

آنها که به حسن سرفرازند

نازند به خاکپایت ای دوست

چون رای تو هست کشتن من

راضی شده‌ام برایت ای دوست

خون نیز ترا مباح کردم

دیگر چکنم به جایت ای دوست

دانی نتوان کشید ازین بیش

بار ستم جفایت ای دوست

شاعر سنائی

مترادف دوست: آشنا، حبیب، خلیل، دمساز، دوستدار، رفیق، صحابه، صدوق، صدیق، محب، محبوب، محبوبه، مصاحب، معاشر، معشوق، ولی، همراه، همنشین، یار

شاعر خطاب به دوست می گوید آنان که حسن و خوبی و زیبایی تو را درک کرده اند، از این که خاک پای تو باشند به خود می بالند و افتخار می کنند.
به پرسش و پاسخ (گوهرین) خوش آمدید، اینجا مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از دیگر کاربران این مجموعه است. برای استفاده از تمامی امکانات لطفا ثبت نام نمایید.

368 سوال

314 پاسخ

76 دیدگاه

168 کاربر

سوالات مشابه

...