این بیتی از قصیده ی شماره 77 سنایی غزنوی است که در مدح شخصی به نام یوسف بن حدادی سروده است.
سنایی در چند بیت قبل گفته است:
پیشوا و واعظ دین محمد کز ورع
سنت همنام خود را هست دایم جانسپار
گر نبودی باغ رایش را نهالی بس قوی
این چنین شاخی ازو پیدا نگشتی در دیار
آنکه خاک تیره را بر چرخ فضل آمد بدو
کز چنان چرخی چنین خورشید دین گشت آشکار
که اشاره به فضل و کرامات یوسف بن حدادی است و شاعر او را همنام پیامبر و پیشوا و واعظ و خورشید دین معرفی کرده است تا رسیده به این بیت که:
گر ز چرخ آسمان آمد زمستانی چنین
بنگر از چرخ زمین اندر زمستان نوبهارکه می توان چنین معنی کرد:اگر از چرخ آسمان(گردش آسمان) چنین زمستانی پدید می آید، نگاه کن که از گردش زمین در زمستان نوبهار پدید آمده است که اشاره به تولد یوسف بن حدادی است. او را نوبهاری معرفی کرده که در دل زمستانی سرد پدید آمده است.