0 امتیاز
158 بازدید
در توضیح و تفسیر توسط

1 پاسخ

+1 امتیاز
توسط (28.8هزار امتیاز)

ایا نزدیک جان و دل چنین دوری روا داری

به جانی کز وصالت زاد مهجوری روا داری

گرفتم دانه تلخم نشاید کشت و خوردن را

تو با آن لطف شیرین کار این شوری روا داری

تو آن نوری که دوزخ را به آب خود بمیرانی

مرا در دل چنین سوزی و محروری روا داری

اگر در جنت وصلت چو آدم گندمی خوردم

مرا بی‌حله وصلت بدین عوری روا داری

مرا در معرکه هجران میان خون و زخم جان

مثال لشکر خوارزم با غوری روا داری

مرا گفتی تو مغفوری قبول قبله نوری

چنین تعذیب بعد از عفو و مغفوری روا داری

مها چشمی که او روزی بدید آن چشم پرنورت

به زخم چشم بدخواهان در او کوری روا داری

جهان عشق را اکنون سلیمان بن داوودی

معاذالله که آزار یکی موری روا داری

تو آن شمسی که نور تو محیط نورها گشته‌ست

سوی تبریز واگردی و مستوری روا داری

دیوان شمس،غزل۲۵۲۹

مولانا خطاب به شمس یا خطاب به معشوق، می گوید تو آنقدر نورانی و والایی که نور تو آتش دوزخ را هم خاموش می کند.

به پرسش و پاسخ (گوهرین) خوش آمدید، اینجا مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از دیگر کاربران این مجموعه است. برای استفاده از تمامی امکانات لطفا ثبت نام نمایید.

365 سوال

313 پاسخ

75 دیدگاه

159 کاربر

سوالات مشابه

+1 امتیاز
1 پاسخ 176 بازدید
0 امتیاز
0 پاسخ 360 بازدید
+1 امتیاز
1 پاسخ 1.5هزار بازدید
0 امتیاز
1 پاسخ 21 بازدید
...