مفهوم مصراع برآمد زسودای من سرخ روی چیست

Question

مفهوم برآمد زسودای من سرخ روی چیست

Answer 1

جوانی هنرمند فرزانه بود

که در وعظ چالاک و مردانه بود

نکونام و صاحبدل و حق پرست

خط عارضش خوشتر از خط دست

قوی در بلاغات و در نحو چست

ولی حرف ابجد نگفتی درست

یکی را بگفتم ز صاحبدلان

که دندان پیشین ندارد فلان

برآمد ز سودای من سرخ روی

کز این جنس بیهوده دیگر مگوی

تو در وی همان عیب دیدی که هست

ز چندان هنر چشم عقلت ببست

سعدی

جناب سعدی در این حکایت از جوانی سخن می گوید که هنرمند و صاحب کمال بوده اما به علت نداشتن دندان پیشین، نمی توانسته حروف ابجد را درست تلفظ کند.سعدی به یکی از دوستان صاحبدلش می گوید این شخص در  بسیاری از علوم خبره است ولی حیف که نمی تواند حروف  ابجد را درست تلفظ کند. آن شخص صاحبدل از این سخن سعدی خشمگین می شود و از خشم چهره اش سرخ می گردد و پاسخی دندان شکن به سعدی می دهد.می گوید تو فقط به عیب او اشاره میکنی و از علومی که دارد غافل مانده ای.چشم عقلت کور است و این همه هنر را در او نمی بینی فقط عیب او را می بینی.