آنچه پیش است اگر جمله بدانید شما
روز و شب خون ز ره دیده فشانید شما
(اگر به آنچه در انتظار شماست واقف شوید،شب و روز در اضطراب و نگرانی خواهیدبود، طوری که به حای اشک خون خواهید گریست.)
دیده ی دل بگشایید و نکو درنگرید
می رود عمر، چه در بند جهانید شما
(چشم دل بازکنید و خوب نگاه کنید که عمر می رود،پس چراشما اسیر دنیای مادی هستید؟)
چون روی از پی دنیی، برود دین از دست
وز پی سود جهان، بس به زیانید شما
(اگر به دنبال دنیا و ارزشهای مادی باشید و از معنویات غافل شوید،دین تان را از دست می دهید و بخاطر رسیدن به منافع دنیوی، زیانکار خواهیدشد.)
پیش دارید یکی راه عجب دور و دراز
نیک کوشید در این راه نمانید شما
راه ناشناخته ودور و درازی پیش روی همه ی ما است.خوب بکوشید تا در این راه نمانید و با موفقیت از آن عبورکنید.)
هیچ کس نیست که این راه ندارد در پیش
گورها را نگرید ار به گمانید شما
(کسی نیست که چنین راهی در پیش رو نداشته باشد،به گورها نگاه کنید اگر در مورد مرگ شکی دارید.)
اگر از قوس قضا تیر اجل بر تو رسد
بهر آن تیر، یقین، جمله نشانید شما
(اگر تیراجل از کمان قضا و قدر به شما می رسد بدانید که برای آن تیر شما نشان هستید و این تیر به همه اصابت خواهدکرد.)
ای نسیمی چو تو خورشید برآمد به جهان
این همه ذره بدان نور نهانید شما
شاعر: نسیمی(غزل شماره۸)
شاعر از سختی های پس از مرگ می گوید،از این که انسان ها زندگی را با بی خبری و بی تفاوتی به مرگ سپری می کنند و به حای پرداختن به آخرت و گردآوری توشه برای آن، در بند جهان فانی هستند.