0 امتیاز
15 بازدید
در توضیح و تفسیر توسط

1 پاسخ

0 امتیاز
توسط (12.1هزار امتیاز)
دلا تو شهد منه در دهان رنجوران

حدیث چشم مگو با جماعت کوران

اگر چه از رگ گردن به بنده نزدیک است

خدای دور بود از بر خدادوران

درون خویش بپرداز تا برون آیند

ز پرده‌‌ها به تجلی چو ماه، مستوران

اگر چه گم شوی از خویش و از جهان این جا

برون خویش و جهان گشته‌یی ز مشهوران

اگر تو ماه وصالی، نشان بده از وصل

ز ساعد و بر سیمین و چهرهٔ حوران

وگر چو زر ز فراقی، کجاست داغ فراق؟

چنین فسرده بود سکه‌های ‌مهجوران

چو نیست عشق تو را، بندگی بجا می‌آر

که حق فرونهلد مزدهای مزدوران

بدان که عشق خدا خاتم سلیمانی ست

کجاست دخل سلیمان و مکسب موران

لباس فکرت و اندیشه‌‌ها برون انداز

که آفتاب نتابد مگر که بر عوران

پناه گیر تو در زلف شمس تبریزی

که مشک بارد، تا وارهی ز کافوران

مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۰۷۳

گوهرین (گنجینه های مکتوب)

https://gowharin.ir

https://gowharin.ir/gowhar/4697
به پرسش و پاسخ (گوهرین) خوش آمدید، اینجا مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از دیگر کاربران این مجموعه است. برای استفاده از تمامی امکانات لطفا ثبت نام نمایید.

362 سوال

308 پاسخ

69 دیدگاه

151 کاربر

سوالات مشابه

0 امتیاز
0 پاسخ 57 بازدید
سوال شده اکتبر 10, 2023 در توضیح و تفسیر توسط بی نام
0 امتیاز
1 پاسخ 21 بازدید
سوال شده 22 مارس 2024 در توضیح و تفسیر توسط بی نام
+1 امتیاز
1 پاسخ 100 بازدید
سوال شده دسامبر 6, 2022 در توضیح و تفسیر توسط بی نام
...