۴۴۷ بار خوانده شده
گر بر تو فاش قدر معلم نیست
پوشیده بر من متعلم نیست
قدر معلم از متعلم پرس
کاینسان چو من به حق متکلم نیست
بشنو ز من که قائمۀ عالم
بیعلم و بیمعلم قائم نیست
عرش خدای، کرسی تعلیم است
یعنی کسی به رتبۀ عالم نیست
زان شد نبی نبی که معلم شد
هرگز نبی نشد که معلم نیست
روز معلم اعظم ایام است کان
خود به روزگار اعاظم نیست
روز معلم اول ایجاد است
این نکته گرچه بر تو ملایم نیست
مشنو ملامت و به ملأ بشنو
گر خوفت از ملامت لائم نیست
احیای نفس واحد اگر حق خواند
احیای جمع، معجب و موهم نیست
احیای نفس آیت تعلیم است
وین ترجمه مقال مترجم نیست
یک فرد اگر ز جمع کنی تعلیم
تعلیم جمع، غیر لوازم نیست
انسان به طبع ز انسان آموزد
کانسان به سان خیل بهائم نیست
هان تا کدام علم به کار آید
کاوهام جزو علم و معالم نیست
علمی که عقل جمع بفرساید
جهل است و جهل جز که مزاحم نیست
«علم زمان» ضمان کندت کانسان
جز زادۀ زمان و عوالم نیست
علم زمان غنیمت ایام است
مغلوب! کو به جمع غنائم نیست
تعلیم اگر نباشد در عالم
عالم به جز محیط مظالم نیست
آنجا که علم بنود ظالم هست
آنجا که علم باشد ظالم نیست
وانجا که جهل هست و ستم هست
وهم هست جز جاهل و ستمگر، حاکم نیست
چون علم مجتمع بکمال آمد
کس اهل ظلم و کس متظلم نیست
دیگر جدال زنگی و رومی نه
دیگر نزاع مفلس و منعم نیست
هان تا به علم خود نشود مغرور
آنکو ز خوان دین متنعم نیست
دین چیست؟ره بجانب حق بردن
حق نیز باطل متوهّم نیست
حق چیست؟آنچه مصلحت خلق است
باطل چه؟آنچه نفعش دائم نیست
حق متکی به قوۀ ایمان است
آنجا که هیچ قوه مقاوم نیست
هرجا پلیس باطن ایمان هست
آنجا پلیس ظاهر لازم نیست
بیدین اگر به علم شود دریا
منجی کشتی متلاطم نیست
آنکو بجای حق پرستد بت
او رهبر بشر مکارم نیست
الهامبخش حضرت یزدان است
ملهم به وحی شیطان ملهم نیست
آموزگار بد که بد آموزد
او در نظام جامعه ناظم نیست
آنکو قدم به مفسده بردارد
او بر صلاح مردم مقدم نیست
یک نکته لازم است که انکارش
جز با فساد و فتنه ملازم نیست
از فقر کفر زاید و کافر را
اندیشه جز شرور و ذمائم نیست
آموزگار گرسنه البته
خائن اگر نباشد خادم نیست
گرچه غنا وسیلۀ طغیان است
طغیان به مال مذهب مسلم نیست
لیکن نیاز اصل تألم هاست
و آسوده خاطر متألم نیست
فقر آفت سلامت و معروف است
عقلش سلیم نیست که سالم نیست
با اینهمه حیات معلم را
نیروی زندگی بد را هم نیست
عیش معلم است نعیم علم
ور قسمتش معیشت ناعم نیست
آنکو بهای علم درم خواهد
سوداش جز به سود بهائم نیست
دانش حریم محرم روحانی است
بیرون از این حرم ز محارم نیست
سرمد که این قصیده سرود امروز
جز با سرودن حق مترنم نیست
جشنی چنین ستودن بر حق است
کاین جشن بر سبیل مراسم نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
پوشیده بر من متعلم نیست
قدر معلم از متعلم پرس
کاینسان چو من به حق متکلم نیست
بشنو ز من که قائمۀ عالم
بیعلم و بیمعلم قائم نیست
عرش خدای، کرسی تعلیم است
یعنی کسی به رتبۀ عالم نیست
زان شد نبی نبی که معلم شد
هرگز نبی نشد که معلم نیست
روز معلم اعظم ایام است کان
خود به روزگار اعاظم نیست
روز معلم اول ایجاد است
این نکته گرچه بر تو ملایم نیست
مشنو ملامت و به ملأ بشنو
گر خوفت از ملامت لائم نیست
احیای نفس واحد اگر حق خواند
احیای جمع، معجب و موهم نیست
احیای نفس آیت تعلیم است
وین ترجمه مقال مترجم نیست
یک فرد اگر ز جمع کنی تعلیم
تعلیم جمع، غیر لوازم نیست
انسان به طبع ز انسان آموزد
کانسان به سان خیل بهائم نیست
هان تا کدام علم به کار آید
کاوهام جزو علم و معالم نیست
علمی که عقل جمع بفرساید
جهل است و جهل جز که مزاحم نیست
«علم زمان» ضمان کندت کانسان
جز زادۀ زمان و عوالم نیست
علم زمان غنیمت ایام است
مغلوب! کو به جمع غنائم نیست
تعلیم اگر نباشد در عالم
عالم به جز محیط مظالم نیست
آنجا که علم بنود ظالم هست
آنجا که علم باشد ظالم نیست
وانجا که جهل هست و ستم هست
وهم هست جز جاهل و ستمگر، حاکم نیست
چون علم مجتمع بکمال آمد
کس اهل ظلم و کس متظلم نیست
دیگر جدال زنگی و رومی نه
دیگر نزاع مفلس و منعم نیست
هان تا به علم خود نشود مغرور
آنکو ز خوان دین متنعم نیست
دین چیست؟ره بجانب حق بردن
حق نیز باطل متوهّم نیست
حق چیست؟آنچه مصلحت خلق است
باطل چه؟آنچه نفعش دائم نیست
حق متکی به قوۀ ایمان است
آنجا که هیچ قوه مقاوم نیست
هرجا پلیس باطن ایمان هست
آنجا پلیس ظاهر لازم نیست
بیدین اگر به علم شود دریا
منجی کشتی متلاطم نیست
آنکو بجای حق پرستد بت
او رهبر بشر مکارم نیست
الهامبخش حضرت یزدان است
ملهم به وحی شیطان ملهم نیست
آموزگار بد که بد آموزد
او در نظام جامعه ناظم نیست
آنکو قدم به مفسده بردارد
او بر صلاح مردم مقدم نیست
یک نکته لازم است که انکارش
جز با فساد و فتنه ملازم نیست
از فقر کفر زاید و کافر را
اندیشه جز شرور و ذمائم نیست
آموزگار گرسنه البته
خائن اگر نباشد خادم نیست
گرچه غنا وسیلۀ طغیان است
طغیان به مال مذهب مسلم نیست
لیکن نیاز اصل تألم هاست
و آسوده خاطر متألم نیست
فقر آفت سلامت و معروف است
عقلش سلیم نیست که سالم نیست
با اینهمه حیات معلم را
نیروی زندگی بد را هم نیست
عیش معلم است نعیم علم
ور قسمتش معیشت ناعم نیست
آنکو بهای علم درم خواهد
سوداش جز به سود بهائم نیست
دانش حریم محرم روحانی است
بیرون از این حرم ز محارم نیست
سرمد که این قصیده سرود امروز
جز با سرودن حق مترنم نیست
جشنی چنین ستودن بر حق است
کاین جشن بر سبیل مراسم نیست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:میخانه
گوهر بعدی:آموزگار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.