۳۶۹ بار خوانده شده

مصر

به مصر رفتم و آثار باستان دیدم
به چشم آنچه شنیدم ز داستان دیدم

بسى چنین و چنان خوانده بودم از تاریخ
چنان فتاد نصیبم که آنچنان دیدم

گواه قدرت شاهان آسمان درگاه
بسى هرم ز زمین سر به آسمان دیدم

ز روزگار کهن در حریم الاهرام
نشان روز نو و دولت جوان دیدم

گذشته در دل آینده هر چه پنهان داشت
به مصر، از تو چه پنهان که بر عیان دیدم

تو کاخ دیدى و من خفتگان در دل خاک
تو نقش دیدى و من نعش ناتوان دیدم

تو تخت دیدى و من بخت واژگون از تخت
تو صخره دیدى و من سُخرۀ زمان دیدم

تو عکس دیدى و من گردش جهان برعکس
توشکل ظاهر و من صورت نهان دیدم

شدم به موزۀ مصر و ز عهد عاد و ثمود
هزاران وصلۀ فرعون باستان دیدم

تو چشم دیدى و من دیدۀ حریصان باز
هنوز در طمع عیش جاودان دیدم

تو تاج دیدى و من تخت رفته به تاراج
تو عاج دیدى و من مشت استخوان دیدم

تو سکه دیدی و من رواج سکۀ سکوت
تو حلقه، من به نگین نام بی نشان دیدم

تو آزمندی فرعون و من نیاز فرعون
تو گنج خسرو و من رنج دهقان دیدم

میان این همه آثار خوب و بد به مثل
دو چیز از بد و از خوب توأمان دیدم

یکى نشانۀ قدرت، یکى نشانۀ حرص
دو بازمانده ز دیوان خسروان دیدم

به قدرت است قوام جهان که بی قدر است
نه هیچ قاعدۀ قائم در این جهان دیدم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:صید مرد افکن
گوهر بعدی:فتوای من
نظرها و حاشیه ها
Avatar نقش کاربری
م.ط.د
۱۴۰۲/۱۰/۲ ۰۸:۰۹

عبرت آموز است.