۱۸۰ بار خوانده شده

فضیلت زیارت عاشوراء

سیف بن عُمَیره می گوید: به صفوان گفتم: علقمة بن محمّد، این دعا [دعای علقمه] را برای ما از حضرت امام باقر(علیه السلام) روایت نکرد، بلکه همان زیارت را روایت کرد.

صفوان گفت: با سید خودم امام صادق(علیه السلام) به این مکان وارد شدم، آن حضرت زیارت خواند، مانند آنچه را که ما انجام دادیم و دعا کرد به این دعا هنگام وداع، پس از اینکه دو رکعت نماز خواند، همانگونه که ما نماز خواندیم و وداع کرد، به همان صورت که ما وداع کردیم.

آنگاه صفوان گفت: امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: بر این زیارت «عاشورا» کوشا باش و این دعا را بخوان و به آن، حضرت را زیارت کن، به درستی که من بر خدا ضامنم، برای هرکه زیارت کند به زیارت عاشورا و دعا کند به این دعا، از نزدیک یا دور، به اینکه زیارتش پذیرفته و سعی اش پسندیده باشد و سلامش به آن حضرت برسد و آن سلام از آن حضرت پوشیده نماند و حاجت او از سوی خدای تعالی روا شود، به هر حاجتی که خواهد برسد و او را ناامید باز نگرداند.

ای صفوان این زیارت را به این تضمین و تعهد یافتم، از پدرم و پدرم از پدرش علی بن الحسین(علیه السلام) به همین تضمین و تعهد و او از حسین(علیه السلام) به همین تضمین و تعهد و حسین(علیه السلام) از برادرش حسن(علیه السلام) به همین تضمین و تعهد و حسن(علیه السلام) از پدرش امیرمؤمنان(علیه السلام) با همین تضمین و تعهد و امیرمؤمنان(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با همین تضمین و تعهد و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از جبراییل با همین تضمین و تعهد و جبراییل از خدای تعالی با همین تضمین و تعهد.

به تحقیق خدای عزّوجل به ذات مقدّس خود سوگند یاد کرده که هرکه حسین(علیه السلام) را به این زیارت [یعنی زیارت عاشورا]، زیارت کند از نزدیک یا دور و دعا کند به این دعا، زیارت او را قبول می کنم و خواهش او را می پذیرم هر اندازه که باشد و خواسته اش را عنایت می کنم و از حضرت من، با ناامیدی و خسارت باز نگردد و با خوشحالی بازش گردانم، به برآوردن حاجت و رسیدن به بهشت و آزادی از دوزخ و شفاعت او را در حقّ هرکس که شفاعت کند می پذیرم، حضرت فرمود: جز دشمن ما اهل بیت که شفاعت در حق او قبول نشود.

حق تعالی به این واقعیت بر ذات اقدسش سوگند خورده و ما را گواه گرفته بر آنچه ملائکه ملکوت به آن گواهی دادند؛ پس جبرائیل گفت: یا رسول الله خدا مرا به سوی تو فرستاده، برای سُرور و بشارت تو و شادی و بشارت علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان از اولاد تو تا روز قیامت و پیوسته و پاینده باد شادمانی تو و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان(علیهم السلام) و شیعه شما تا روز رستاخیز.

آنگاه صفوان گفت: امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: هرگاه برایت به سوی خدای عزَّوجل حاجتی روی داد، زیارت کن به این زیارت از هر مکانی که بودی و این دعا را بخوان و حاجتت را از پروردگار خود بخواه که از سوی خدا برآورده می شود و خدا وعده خود را به رسول خدا تخلّف نخواهد کرد، به جود و مهربانی و محبّتش و الحمدلله.

نویسنده گوید: در کتاب «نجم الثاقب» در پانوشت «تشرّف جناب حاج سید احمد رشتی» به محضر امام عصر(ارواحنا فداه) در سفر حج و فرمایش آن حضرت به او که «شما چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا»، دلیل بر مزیت و برتری و آثار و فواید این زیارت است و ما آن حکایت را ان شاء الله پس از «زیارت جامعه کبیره» نقل خواهیم کرد.

شیخ ما ثقة الاسلام نوری(رحمة الله علیه) فرموده: اما زیارت عاشورا، در برتری و مقام آن بس که از سنخ سایر زیارات نیست که به ظاهر از انشاء و املای معصومی باشد، هر چند که از قلوب مطهره ایشان چیزی جز آنچه از عالم بالا به آنجا رسد بیرون نیاید، بلکه از سنخ احادیث قدسیه است که به همین ترتیب از زیارت و لعن و سلام و دعا، از حضرت احدیت جلّت عظمته به جبرائیل امین و از او به خاتم انبیا رسیده و بنا بر تجربه، مداومت به آن در چهل روز یا کمتر، در قضای حاجات و رسیدن به مقاصد و دفع دشمنان بی نظیر است؛

اما از بهترین فواید آنکه از کوشیدن و مداومت بر آن به دست آمده، فایده ای است که ثقه صالح متّقی، حاج ملّا حسین یزدی که از نیکان مجاور نجف اشرف است و پیوسته مشغول عبادت و زیارت، از ثقه امین حاج محمّد یزدی نقل کرد که:

در شهر یزد مرد فاضل صالحی بود که همواره اشتغال به اصلاح امر آخرت خود داشت و شب ها در مقبره خارج یزد که در آن جماعتی از صالحان مدفون اند و معروف به مزار است به سر می برد و او را همسایه ای بود که از کودکی باهم بزرگ شده بودند و برای درس پیش یک معلّم می رفتند تا آنکه بزرگ شد و شغل عشّاری را [ده یک گرفتن به زور و به ناحق از مردم یعنی مأمور مالیات از سوی ستمگران] پیش گرفت تا از دنیا رفت و در همان مقبره نزدیک محلّی که آن مرد صالح بیتوته می کرد دفن کردند.

پس از گذشتن کمتر از ماهی، او را در خواب دید که در شکل و حال نیکویی است، به نزد او رفت و گفت: من آغاز و انجام و ظاهر و باطن کار تو را می دانم و می دانم از آن هایی نبودی که نیکی در باطن ایشان احتمال رود و شغل تو جز عذاب را نمی طلبد، پس به کدام عمل به این مقام رسیدی؟

گفت: چنان است که گفتی، من از روز مردن در شدیدترین عذاب بودم تا دیروز که زوجه استاد اشرف آهنگر فوت شد و او را در این مکان دفن کردند ـ و اشاره کرد به موضعی که قریب صد ذرع از او دور بود ـ و در شب وفات او، حضرت ابوعبدالله الحسین(علیه السلام) سه مرتبه او را زیارت کرد و در مرتبه سوم به برداشته شدن عذاب این مقبره امر فرمود، پس حالت ما نیکو شد و در سعه و نعمت افتادیم.

آن مرد صالح متحیرانه از خواب بیدار شد، درحالی که آهنگر را نمی شناخت و محل او را نمی دانست، در بازار آهنگران از او جستجو کرد و او را یافت، از او پرسید: آیا برای تو همسری بود؟ گفت: آری، دیروز وفات کرد و او را در فلان مکان [و همان موضع را اسم برد] دفن کردیم، پرسید: او به زیارت ابی عبدالله رفته بود؟ گفت نه؛ گفت: ذکر مصائب او می کرد؟ گفت: نه؛ گفت: مجلس عزاداری داشت؟ گفت: نه؛ آهنگر پرسید دنبال چه هستی؟ خواب را نقل کرد؛ همسرش گفت: آن زن به خواندن زیارت عاشورا کوشش و مداومت داشت.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:دعاى علقمه بعد از نماز زیارت عاشوراء
گوهر بعدی:زیارت عاشوراى غیر معروفه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.