چتر
یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود
چتری بود که بسته بود
تنهایی گوشهی حیاط نشسته بود
دستهش هم شکسته بود
کج و کوله وا میشد
فنرش از چادرش جدا میشد
از خجالت نمیخواست بیرون بیاد
دوست نداشت که برف بیاد بارون بیاد
ولی برف اومد و کوچه شد سفید
یه آدم برفی اومد چتره رو دید
اون رو باز کرد و گرفت روی سرش
گاهی هم بازی میکرد با فنرش
گفت تو چتر من میشی بمونی پیشم
چتره خوشحال شد و گفت بله که میشم!!!
ترانه سرا: ناصر كشاورز
زیر گنبد کبود
چتری بود که بسته بود
تنهایی گوشهی حیاط نشسته بود
دستهش هم شکسته بود
کج و کوله وا میشد
فنرش از چادرش جدا میشد
از خجالت نمیخواست بیرون بیاد
دوست نداشت که برف بیاد بارون بیاد
ولی برف اومد و کوچه شد سفید
یه آدم برفی اومد چتره رو دید
اون رو باز کرد و گرفت روی سرش
گاهی هم بازی میکرد با فنرش
گفت تو چتر من میشی بمونی پیشم
چتره خوشحال شد و گفت بله که میشم!!!
ترانه سرا: ناصر كشاورز
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:جیک و جیک
گوهر بعدی:چراغ راهنما
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.