دکتر

همگی یه روز با همدیگه
رفته بودیم به گردش

عروسک ناز و خوشگلم
انگاری بوده سردش

گفتم بهش چیزی بپوش
حرفمو گوش نکردش

عروسک من سرما خورد
با عطسه هاش سرمو برد

گریه میکرد گرو گو
منو نبرین به دکتر

میگفت گولم میزنین
منو آمپولم میزنین

مگه منو دوست ندارین
چرا گریمو در میارین؟

من از دکتر می ترسم
خوب میشه تا فردا عطسم

آمپول و دوا نمی خوام
با شما دکتر نمیآم

پاشو دیگه لجبازی بسته
پاشو بریم دکتر
دکتر که ترس نداره عزیزم

همگی یه روز با همدیگه
رفته بودیم به گردش

عروسک ناز و خوشگلم
انگاری بوده سردش

گفتم بهش چیزی بپوش
حرفمو گوش نکردش

عروسک من سرما خورد
با سرفه هاش سرمو برد

گریه میکرد گرو گو
منو نبرین به دکتر

میگفت گولم میزنین
منو آمپولم میزنین

مگه منو دوست ندارین
چرا گریمو در میارین؟

من از دکتر می ترسم
خوب میشه تا فردا عطسم

آمپول و دوا نمی خوام
با شما دکتر نمیآم

یک بسته دستمال کاغذی تموم کردی
پاشو باید بریم دکتر فسقلی
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:دخترم
گوهر بعدی:روز برف بازیه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.