بادکنک

امروز نی نی با مامانش
رفته بودند با هم خرید

مامان زری برای نی نی
یه دونه بادکنک خرید

نی نی نخ بادکنک و
گرفته بود که در نره

می دونست که مامان زری
دیگه براش نمی خره

راه که می رفت بادکنکو
به این ور و اون ور می زد

ضربه ای با پا می زد
ضربه ای با سر می زد

بادکنک خورد به درخت
ترقی کرد و ترکید

نی نی کوچولو از این صدا
ترسید کمی عقب پرید

رفت جلو پیش درخت
با گریه گفت: آهای چنار

زود برو یه بادکنک
بخر برای من بیار

این جور به من نگاه نکن
از این به بعد قهرم با تو

الان می گم پلیس بیاد
اره کنه شاخه ها تو
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:کوچولو می خواد بخوابه
گوهر بعدی:بازی (عمو پورنگ)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.