۲۱۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷

تا چند دیر و کعبه، مخوان این فسانه را
همچون کمان حلقه، یکی کن دو خانه را

معشوق، پاسبانی ما عاشقان کند
بلبل ز غنچه قفل زند آشیانه را

در سینه هرچه بود، سپردم به دست عشق
آری همین علاج بود دزد خانه را

سرسبزی از جهان چه تمنا کنی که هست
دندان مور ریشه درین خاک دانه را

دست تهی دلالت دیوانگی کند
بهتر ز ما ندیده کسی فال شانه را

ما را چه جای شکوه، که شب پاسبان سلیم
زنجیر می کند در زنجیرخانه را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.