هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از غم و اندوه عمیق خود میگوید که بیسبب دامنش از گریه پر شده است. دل او مانند کاسهای گدایی از دردها پر است و حسرت در قلبش جاری است. او احساس میکند که تنهاست و از گلهای خودش انباشته شده است. آسمان به مستی او حسادت میورزد، زیرا شیشههایش خالی است، اما او پر از شراب است. زخمهای دشمنانش التیام نمییابد، زیرا قلبش از مهر پر است. در نهایت، او در راه افتادگی گم شده است و صدای کاروان او را آشفته کرده است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عمیق عاطفی و غمانگیز است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی مانند حسرت، تنهایی و مهر، نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد تا به طور کامل درک شود.
شمارهٔ ۱۳۶
بی سبب کی دامنم از گریه چون دریا پر است
دل مرا چون کاسه ی دریوزه از صد جا پر است
در دلم خوناب حسرت هست اگر در دیده نیست
گر تهی گردیده از می ساغرم، مینا پر است
چون حریفان نیستم گلچین گلزار کسی
از گل خود دامنم چون جامه ی دیبا پر است
رشک دارد بر بساط مستی ما آسمان
شیشه های او سراسر خالی و از ما پر است
بخیه نتوان زد، گر از دشمن به من زخمی رسد
جای سوزن نیست، از مهرم ز بس اعضا پر است
در ره افتادگی کی می روم از جا سلیم
ورنه از بانگ درای کاروان صحرا پر است
دل مرا چون کاسه ی دریوزه از صد جا پر است
در دلم خوناب حسرت هست اگر در دیده نیست
گر تهی گردیده از می ساغرم، مینا پر است
چون حریفان نیستم گلچین گلزار کسی
از گل خود دامنم چون جامه ی دیبا پر است
رشک دارد بر بساط مستی ما آسمان
شیشه های او سراسر خالی و از ما پر است
بخیه نتوان زد، گر از دشمن به من زخمی رسد
جای سوزن نیست، از مهرم ز بس اعضا پر است
در ره افتادگی کی می روم از جا سلیم
ورنه از بانگ درای کاروان صحرا پر است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.