هوش مصنوعی: این شعر از درد و رنج زندگی، تاریکی و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر از احساس سوختن، زخم خوردن و عادت به تاریکی می‌نویسد. همچنین به موضوع دشمنی، بدشگونی و تسلیم شدن در برابر سرنوشت اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره دارد که تسلیم شدن در برابر شرایط، مانند شمعی است که با هر نسیمی می‌میرد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق و گاه تاریک این شعر، مانند درد، ناامیدی و تسلیم شدن در برابر سرنوشت، برای مخاطبان جوان و بزرگسال قابل درک و ارتباط است. این موضوعات ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۴۸

اضطراب شعله را داغم به گلخن می دهد
پیچ و تاب رشته را زخمم به سوزن می دهد

آسمان را سوخت برق آه من، اینش سزاست
شعله را هرکس که جا در زیر دامن می دهد

در دیار ماست از بس بدشگون اسباب کین
هرکه دارد تیر و شمشیری، به دشمن می دهد

بس که با تاریکی این خانه عادت کرده ام
چشم نگشایم که آن یادی ز روزن می دهد

باغبان بر رغم بلبل، از صف نامحرمان
هرکه چشم زاغ دارد ره به گلشن می دهد!

معنی تسلیم بر هرکس شود روشن سلیم
همچو شمع از هر نسیمی تن به مردن می دهد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.