هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری است که از درد عشق و انتظار میگوید. او از گل و خار، غبار، خال لب، و انتظار طولانی خضر در راهش سخن میگوید. همچنین، از تأثیر فصلها و طبیعت بر حالات روحی خود یاد میکند و در نهایت به شور عشق و جنون اشاره دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای بهکاررفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۴۵۵
چو شعله آن گل رویم به روی خار کشید
به جای سرمه به چشمم خط غبار کشید
چه سادگی ست که خال لب تو آخر کار
به گرد خویش چو هندو ز خط حصار کشید
به رهروان جهان ترک آشنایی کرد
ز بس که خضر به راه من انتظار کشید
صبا ز حرف خزان خوش لطیفه ای انگیخت
که گفت با گل و بر گوش شاخسار کشید
ز شغل عشق، خلاصی ندارم ای منصور
مجال کو که توانم سری به دار کشید
سلیم از خط او شورش من افزون شد
جنون زیاده شود چون به نوبهار کشید
به جای سرمه به چشمم خط غبار کشید
چه سادگی ست که خال لب تو آخر کار
به گرد خویش چو هندو ز خط حصار کشید
به رهروان جهان ترک آشنایی کرد
ز بس که خضر به راه من انتظار کشید
صبا ز حرف خزان خوش لطیفه ای انگیخت
که گفت با گل و بر گوش شاخسار کشید
ز شغل عشق، خلاصی ندارم ای منصور
مجال کو که توانم سری به دار کشید
سلیم از خط او شورش من افزون شد
جنون زیاده شود چون به نوبهار کشید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.