هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد و رنج خود می‌گوید و احساس شرمساری از لطف دیگران و ناتوانی در جبران آن را بیان می‌کند. او خود را مانند گل پژمرده و نخل ماتم توصیف می‌کند که جز اشک و آه حاصلی ندارد. شاعر همچنین از بی‌وفایی دنیا و مردم شکایت کرده و از شرمساری جهانیان و خودش سخن می‌گوید. در نهایت، او به نوشیدن شراب و فراموشی دردها اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و احساسی عمیق است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار می‌باشد. همچنین اشاره به مفاهیمی مانند شراب و فراموشی دردها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۶۶۱

زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسار
چون گل پژمرده ام از روی شبنم شرمسار

بهره ای جز اشک و آه از من نصیب کس نشد
حاصلم دارد مرا چون نخل ماتم شرمسار

خلق را کوتاهی از خویش است و ما را از فلک
عالمی شرمنده اند از ما و ما هم شرمسار

کاسه ی سر را قدح کن، می ز جام خود بنوش
تا به کی باشد کی از ساغر جم شرمسار

تا سلیم از بی وفایی های او دم می زنم
می کند آن تیغ خونریزم به یک دم شرمسار
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.