۱۷۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۶۶

مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر
قطره ی آب گهر باش و ز طوفان مگذر

پا به اندازه کشیدن روش اهل دل است
همه تن اشک شو و از سر مژگان مگذر

دیدن قاصد بی مژده، غم آرد ای باد
نکهت پیرهنت نیست، به کنعان مگذر

ابر از سایه درو دام جنون افکنده ست
گر ز من می شنوی، سوی گلستان مگذر

ما درین بادیه چون ریگ روانیم سلیم
تو که مرغ چمنی، سوی بیابان مگذر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.