هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس تنهایی، انزوا و درون‌گرایی شاعر است. او از زندگی در خانه و آستانه خود سخن می‌گوید و خود را همچون چراغی می‌داند که تنها روشن‌گر خانه خود است. شاعر از ناله‌های بی‌شنونده، هدف قرار دادن خود و احساس غربت در وطن خود سخن می‌گوید. همچنین، او به دشواری‌های ترقی و رشد در شرایط سخت اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند انزواطلبی و احساس غربت نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۹۱

قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش
چو آینه همه عمرم چراغ خانه ی خویش

به کار خویش کنم ناله، گو کسی مشنو
کمان کشیده ام، اما خودم نشانه ی خویش

چو مرغ باش در آیین عافیت طلبی
که وقت شام چو شد، می رود به خانه ی خویش

چگونه سر زند از دل نوای آزادی
مرا که حلقه ی دام است آشیانه ی خویش

به دست خویش کن اصلاح خود، که مغروران
به موی خود نگذارند غیر شانه ی خویش

چه فرق از وطن و غربت، این چنین که منم
چو عکس آینه، دایم غریب خانه ی خویش

به زیر چرخ، ترقی سلیم ممکن نیست
در آسیا نتوان سبز کرد دانه ی خویش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.