۱۴۴ بار خوانده شده
سرورا! بحر کفا! ای که ز خاک در تو
هر غباری سوی خورشید برد عشق بلند
به سخا تا کف جود تو درافشان گردید
ابر خود را ز حسد برد و به دریا افکند
گردد امید ز کم لطفی تو بیش مرا
می شود سایه ز کوتاهی خورشید بلند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
هر غباری سوی خورشید برد عشق بلند
به سخا تا کف جود تو درافشان گردید
ابر خود را ز حسد برد و به دریا افکند
گردد امید ز کم لطفی تو بیش مرا
می شود سایه ز کوتاهی خورشید بلند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰ - بس که می ترسم میان ما و او
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲ - زان دشمن نزدیک که دورش نتوان کرد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.