هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به گلی خطاب می‌کند که به‌جای ماندن در باغ حسن، به ضیافت دشمنان رفته و به‌سبب حرص و طمع، در دام فساد افتاده است. او گل را به‌خاطر خصلت‌های ناپسندش سرزنش می‌کند.
رده سنی: 15+ محتوا شامل مفاهیم انتزاعی و انتقادی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه بیشتری نیاز دارد. همچنین، ممکن است برخی از اصطلاحات و تشبیهات برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۴ - هجو شخصی که به ضیافت رفته بود

ای گلبن باغ حسن، آخر
گل ها ز برای خود گشادی

رفتی به ضیافت حریفان
از دست عنان خویش دادی

از شومی آب و دانه آخر
در دام فساد اوفتادی

از طبع خسیس خویش چون ناف
... را به سر شکم نهادی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵ - هجو خواجه حسن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.