۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۹

تا هوای شمع رویت در سر پروانه است
زآتش غیرت تنم خاکستر پروانه است

می تپد در آتش حسرت نصیبی بی رخت
پلک و مژگان گوییا بال و پر و پروانه است

دیده ام از بس پرد در شوق شمع عارضی
مردم چشمم چو دل در پیکر پروانه است

بسکه گرد شمع رویش قدسیان پر می زنند
از زمین تا عرش گویی محشر پروانه است

سوختن در آتش حسرت دلم را راحت است
پرنیان شعله جویا بستر پروانه است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.