هوش مصنوعی: شاعر در این متن از قناعت و رضایت به داشته‌های خود سخن می‌گوید. او از عشق، نور معنوی و زیبایی‌های ساده‌ی زندگی مانند مهتاب و دریا لذت می‌برد و نیاز به چیزهای اضافی را احساس نمی‌کند. همچنین، او از بی‌تفاوتی و ناتوانی در ابراز احساسات ابراز تأسف می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و تجربه‌ی کامل، نیاز به بلوغ فکری و شناختی دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۲۱۵

ذوق درویشی ام از عالم اسباب بس است
شمع کافوری من پرتو مهتاب بس است

ساقی از حدت طبعم نه ای آگاه هنوز
تیغم و نیست مرا حاجت می، آب بس است

گر به مطلب نرسم نیست ز دون همتی ام
شده ام طالب آن گوهر نایاب، بس است

حیف از آن دیده کز او قطره اشکی نچکد
باعث زینت دریا در سیراب بس است

‏ روشن از پرتو عشق است چراغم جویا
بر سرم سایهٔ آن مهر جهانتاب بس است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.