هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مفاهیمی مانند جهل، عشق، رزم، و حیرانی سخن می‌گوید. شاعر از تضادها و تناقض‌های زندگی مانند وصل و حرمان، سفیدی و تاریکی، و بزم و رزم صحبت می‌کند. همچنین، به موضوعاتی مانند عشق به دیگران، دل‌باختگی، و آمادگی برای نبرد اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به موضوعاتی مانند رزم و خون‌ریزی وجود دارد که مناسب سنین پایین نیست.

شمارهٔ ۲۴۲

مانده در جهل مرکب آنکه لوحش ساده است
تیره بودن لازم چشم سفید افتاده است

وصل باشد لازمش حرمان، که گردیده سفید
چشم روزن تا به روی صبحدم افتاده است

بزم می دانند سربازان همت رزم را
پیش ما شمشیر خون آلود موج باده است

چشم او پر دل چرا نبود پی خون ریز خلق
هر که را دیدیم در عالم به او دل داده است

باشد از بس رفته ام در بزم حیرانی ز خویش
صفحهٔ تصویر من هر جا که لوح ساده است

چشمش از مژگان دو ترکش بسته جویا خیر باد!‏
ترک بی باکی سیه مستی به جنگ آماده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.