هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که از درد فراق و اشتیاق به وصال سخن می‌گوید. شاعر از پیرمغان می‌خواهد که درِ میخانه را نبندد، زیرا کسی که دل‌ها را می‌شکند، نباید کمر به این کار ببندد. او از شب‌های فراق و اشک‌هایش می‌گوید و آرزو می‌کند که راه وصال باز بماند. همچنین، شاعر به زیبایی معشوق اشاره می‌کند و می‌گوید که اگر معشوق نخندد، طبیعت نیز غمگین می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۶۰۷

بگو به پیرمغان که شبها به روی میخواره درنبندد
که هر که بهر شکست دلها کمر ببندد، کمر نبندد

شب فراقت سر تو گردم به گرد خاطر مگرد چندین
حذر که آهم چو نخل شعله بری به غیر از شرر نبندد

زبخت واژون و جوش گریه ز طالع دون و فرط زاری
هجوم اشکم شب وصالت عجب که راه نبندد

به ترک دنیا مگر توانی ز رنج مردن نجات یابی
کسی که در شد به کنج عزلت کمر به قصد سفر نبندد

به آب و تاب گل جمالت به حسن رخسار و عقد دندان
هوا نگرید چون نخندد سمن نروید گهر نبندد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.