هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و دل‌بستگی شاعر به معشوق سخن می‌گوید. شاعر از تأثیرات عمیق معشوق بر روح و روان خود می‌گوید، از بی‌قراری و اضطراب تا شادی و اندوه. او از بی‌وفایی و آزرده‌شدن می‌نالد، اما در عین حال، عشقش را با زیبایی وصف‌ناشدنی بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

شمارهٔ ۶۲۰

آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از تو شد
همچو گوهر خلوتم لبریز مهتاب از تو شد

برق حسنت مضطرب سازد دل فولاد را
بی مروت! جوهر آیینه سیماب از تو شد

آتش است آتش، منه دست نوازش بر دلم
با وجود آنکه عمری پیش ازین آب از تو شد

عاشق آزاری به این حد شیوهٔ خوبان نبود
جای من در نازنینان این ادا باب از تو شد

رفتی و رنگ رخم دیشب سبک خیز از تو بود
آمدی و بخت غیر امشب گرانخواب از تو شد

اینقدرها شکوه از سودای عشق او چرا؟
نیم نازی کرده ای نقصان و داراب از تو شد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.