هوش مصنوعی:
شاعر از عشق بیپاسخ و رنجهای ناشی از آن میگوید. او از دلبستگی به معشوقی که به او توجهی ندارد شکایت میکند و از سوختن در آتش عشق و غمهای آن سخن میگوید. همچنین، به حسد دیگران و ناامیدی از وصال معشوق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، ممکن است برخی از اصطلاحات و تشبیهات برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۶۶۵
تا چند رود دل پی کاری که ندارد
تا کی بود آوارهٔ یاری که ندارد
لعل لب او سوخت چسان خرمن جان را
چون آتش یاقوت شراری که ندارد
دریای غم عشق مربی گهرم راست
پرورده دلم را به کناری که ندارد
چون بار دل اهل حسد گشت ندانم
دل در حرم وصل تو باری که ندارد
جویا چه کدورت به دلش از تو نشیند
این پیکر فرسوده غباری که ندارد
تا کی بود آوارهٔ یاری که ندارد
لعل لب او سوخت چسان خرمن جان را
چون آتش یاقوت شراری که ندارد
دریای غم عشق مربی گهرم راست
پرورده دلم را به کناری که ندارد
چون بار دل اهل حسد گشت ندانم
دل در حرم وصل تو باری که ندارد
جویا چه کدورت به دلش از تو نشیند
این پیکر فرسوده غباری که ندارد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.