۱۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۹۰

قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود
چو سبحه ای است که از خاک کربلا نبود

وجود پاک تو و ذات حضرت نبود
چو لفظ و معنی از یکدگر جدا نبود

بود ز شیر فلک ربتهٔ سگت افزون
گدای درگه تو کم ز پادشا نبود

به کیش اهل محبت کسی که از دل و جان
غلام تو نبود بندهٔ خدا نبود

کسی که بغض تو در خاطرش گره کرده است
نمی شود ولد حیض یا زنا نبود

همین بس است بهشتم که روز بازپسین
مرا به درگه غیر تو التجا نبود

هزار شکر که از شعر و شاعری جویا
به غیر مدح سراییم مدعا نبود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.