۱۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۹۷

روم از خویشتن دنبال دلدار
مگر یابم خبر از حال دلدار

رود ناچار عمر هر که بگذشت
نرفتن کی توان دنبال دلدار

به رنگ بوی در گل از لطافت
بود تن در قبای آل دلدار

ز چشمم گریه نقش مردمک شست
نشیند تا به جایش خال دلدار

چو داغش سکه بر اقلیم دل زد
بود تن ملک و جانم مال دلدار

فتادم با وجود ضعف جویا
به رنگ سایه در دنبال دلدار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.