۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۵۳

به گلزاری که در رفتار آید سرو موزونش
برافرازد پی نظاره قامت بید مجنونش

که نظاره از بس نازکی مژگان بهم سودن
کم از دندان فشردن نیست بر لبهای میگونش

زده بر گوشهٔ دامان محشر تکیهٔ راحت
مباش ایمن شهید عشق را خوابیده گر خونش

اگر با جعد مشکین تو سنبل همسری جوید
کند مانند بوی گل نسیم از باغ بیرونش

ز درد دل اگر جویا نمایم نکته ای انشا
شود خون و چکد از هر شکنج نامه مضمونش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.