۱۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۷۱

گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض
تنها نه دل دهم که دل و دین هم عوض

فرهاد اگر ببزم تو گوید ز دلبرش
دشنام تلخ چند بشیرین دهم عوض

گیرم شمیم زلف تو یار از چمن
صد جان هزار دل بریاحین دهم عوض

نگرفت جان اگر عوض بوسه لعل او
منت بجان نهاده دل و دین دهم عوض

بنوازدم ببوی اگر زلف پرخمش
جویا هزار نافه به هر چین دهم عوض
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.