هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از تجربیات تلخ و ناامیدی‌های زندگی خود سخن می‌گوید. او از هوس‌های دنیوی، غم‌های پنهان، و ناشنیده ماندن توسط دیگران شکایت دارد. همچنین، از جدایی و رنج‌های عاطفی خود می‌گوید و به‌گونه‌ای نمادین از گل و غنچه برای بیان احساساتش استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات نمادین و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۸۵۴

دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام
چون طفل غنچه خونه دل خود مکیده ام

چندان نهان به زیر غبار غمم که گرد
بر بام و در نشسته ز رنگ پریده ام

مستغنی از لباس بود دوش همتم
آن جامه ام بس است که از خود بریده ام

یک گوش کر شدم چو صدف پای تا بسر
از خلق ناشنیدنی از بس شنیده ام

دست مرا جدا زگریبان مکن خیال!‏
چون گل یکیست پنجه و جیب دریده ام

غافل مشو ز من که جگر گوشهٔ دلم
جویا سرشک از سر مژگان چکیده ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.