هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف زیبایی معشوق و تأثیر عمیق آن بر طبیعت و خودش می‌پردازد. او از گل‌هایی می‌گوید که در حضور معشوق می‌ریزند و اشک‌هایش مانند گره‌هایی در مژگانش می‌افتد. همچنین، شاعر به تأثیر جمال معشوق بر طبیعت اشاره می‌کند که باعث بوییدن گل‌ها و پریشانی سنبل‌ها می‌شود. در پایان، شاعر از آزادگی و رنگ‌های زندگی سخن می‌گوید که مانند گل‌ها از هم می‌پاشند.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده‌تر، فهم آن را برای سنین پایین دشوار می‌کند.

شمارهٔ ۸۹۲

به تماشای تو بشفت بهار نگهم
ریخت گل روی تو در جیب و کنار نگهم

بی تو از دیدهٔ تر تا سر مژگان نرسد
بسکه افتد گره از اشک به تار نگهم

چشم بد دور، به سامان ز جمالش برگشت
صد چمن بوی گل افشاند غبار نگهم

گشادی در چمن تا کاکل از هم
پریشان گشت سنبل چون گل از هم

ز بس دادم رواج آزادگی را
ز بار رنگ می پاشد گل از هم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.