۱۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۴۳

ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن
دلت را از گداز تن حباب بحر رحمت کن

دل ز افسردگیها مرده ام را جانی از نو بخش
به شکر خند لطفی کار صد شور قیامت کن

صفای دل به نان خشک کی حاصل شود زاهد
به آب خشک هم چندی چو آیینه قناعت کن

مبادا از ترحم مرهم داغ دلم باشی
به داغ دیگرش مرهون منت کن، مروت کن!‏

بود موی سفیدت جادهٔ راه فنا جویا
تو هم این قامت خم گشته را محراب طاعت کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.