هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربیات خود در چمن‌زار و گلستان می‌گوید، از ناکامی‌ها و ناامیدی‌هایش در یافتن شادی و ثبات، و از فرار از ناله‌های بلبل و انتخاب سنبل به‌عنوان نماد پریشانی. او به بی‌ثباتی و بی‌اعتباری دنیا اشاره می‌کند و احساس می‌کند که امروز کمتر از چمن جویای چیزی بوده‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۵۸

تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن
غنچه تا نشکفت روی دل ندیدیم از چمن

رنگ گل در چشم ما از بو سبک جولانتر است
تا حدیث بی ثباتیها شنیدیم از چمن

نسخهٔ اوراق گل را بارها گردیده ایم
معنی بی اعتباری را رسیدیم از چمن

ناز بی اندازه را طاقت ندارد وحشتم
ما ز شور نالهٔ بلبل رمیدیم از چمن

در گلستان گرچه هر گل را جدا کیفیت است
ما پریشان خاطران سنبل گزیدیم از چمن

چهره شد با نونال ما گلشن از سرکشی
ما مگر امروز جویا کم کشیدیم از چمن؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.