هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد فراق و اشتیاق به وصال یار است. شاعر از درد هجران می‌نالد و از یار می‌خواهد که با حضور خود، جان تشنه‌اش را سیراب کند. او از نعمت‌های الهی شکوه می‌کند و از عشق به عنوان داروی دردهایش یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۹۶۶

غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن
باده بستان از کفش در کاسهٔ اغیار کن

آمد و رفت نفس پیوسته در سوهانگری است
چند بی اندامی ای دل، خویش را هموار کمن

جام طاقت را که در هجر تو پرخون دل است
از شراب رنگ و بو چون گل بیا سرشار کن

سوختی چون در غم او، شکوه کافر نعمتی است
داغهای سینه را مهر لب اظهار کن

العطش زن گشته سرتا پا وجودم ساقیا
این سفال تشنه لب را رشحه ای در کار کن

از تبسم ریز در پیمانه ام صاف مراد
باده در جام من و خون در دل اغیار کن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.