۱۱۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۰۴

بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ است کوه
با نوای مطرب و شیون هم آهنگ است کوه

پای جرات بر زمین افشرده با تیغ و کمر
با پلنگ چرخ گویی بر سر جنگ است کوه

آسمانی خورد گویا غوطه در خون شفق
از وفور لاله و گل بسکه خوش رنگ است کوه

از ضعیفی گرچه وزن یک پرکاهم نماند
معنیم را نیک اگر سنجد پا سنگ است کوه

گشته در کشمیر از تخت سلیمان روشنم
مملکت باشد جهان آنرا که اورنگ است کوه

نقشها سازد عیان از سبزه و گل هر طرف
دیدهٔ بد دور جویا رشک ارژنگ است کوه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.